به راستی در مکتب اسلام و فرهنگ قرآنی زن به عنوان یک انسان واقعی و دارای اختیار و شخصیت مستقل مورد نظر است که میتواند آزادانه راه خود را انتخاب کند بر خلاف نظریههای مختلف که در طول تاریخ از طرف کسانی که پی به اصالت و هویّت انسانی عموماً و هویّت و اصالت زن خصوصاً نبردهاند به تبعیّت از فرهنگهای غلط و رایج که برگرفته از خوی جاه طلبی و تبعیّت از هواهای نفسانی مردان و سردمداران بوده است زن را موجودی تابع و دور از استقلال شخصیّتی جلوه دادهاند. متاسفانه در تاریخ اسلام و جوامع اسلامی نیز به خاطر غفلت از مبانی انسان ساز و اهمیّت و توجه اسلام و قرآن به آزادی و حضور زنان در عرصهی زندگی و نقش آفرینی جهت نیل به کمال انسانی و توسعهی جوامع اسلامی و نیز عدم توجه به سنّت صحیح رسول خدا( صل الله علیه و سلم) و تابعین او، زن را زندانی برداشتهای ناقص خود از اسلام و تبعیّت کور کورانه از آداب و رسومات قومی، قبیلهای و نژادی کردهاند. اما با نگاهی به قرآن که با صراحت و و دقّت برای کسانی که میخواهند آزادانه و خالصانه راه بندگی و آزادمنشی را در پرتو قرآنی و رسالت نبوی در پیش گیرند مصداقهای عملی و واقعی آزاد زنانی را در طول تاریخ میآورد که چگونه از تمام وابستگیهای دنیا و متعلّقات آن گذشتند و بر بام بلندای انسانی صعود کردند و در آن افق بلند مونس و همدم خداوند گردیدند.
دعوت و معانی آن
دعوت از نظر لغوی یعنی: فراخوانی، رساندن پیام از فرستنده به گیرنده.
و اصطلاحاً دعوت یعنی؛ اعمال نفوذ بر دیگران از طریق منبعی، به طوری که آنها را به سوی خود آورده و در واقع یعنی استفاده از وسیله هایی جهت رسیدن به قدرت و توانایی نفوذ در جامعه.
دعوت از نظر قرآنی با توجه به مضامین و کاربردهای آن عبارتند از:
1. بیدار کردن و روشنگری فرد و جامعه جهت خودیابی و راهیابی به سوی خداوند متعال و فاصله گرفتن از آنچه باعث رکود انسان به سوی کمال است.
2. تزکیه و پرورش یعنی اینکه با استفاده از بشارت و انذار ویژگیهای لازم را در فرد جامعه جهت زدودن هواهای نفسانی و طی کردن مراحل صعود به سوی کمال واقعی ایجاد کنیم همچنان که خداوند عزّوجل میفرماید: وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ( جمعه/2). یعنی اینکه با پرورش و تعلیم، انسانها به سوی خداوند راهیاب شوند. بنا براین دعوت در فرهنگ قرآنی به معنای تربیت و آمادهسازی انسان اعم از زن و مرد جهت درک مسؤلیت و ادای آن در طول زندگی میباشد و در واقع دعوت یعنی اقناع قلبی و عقلی انسان از نظر فکری، عبادی و اخلاقی بر اساس مبانی قرآن و سیره عمل برای ادای بندگی که همان تزکیه و عمران هستی است میباشد.
نقش و جایگاه زنان در قرآن
تأمل در قرآن و آیات آن میرساند که به راستی زنان به صورت عام در قرآن جایگاه و مسؤلیتی فراتر از مردان دارند زیرا در اندیشه اسلامی و قرآن، زن در عرصههای بسیار حساس و سرنوشت ساز حضور دارد یعنی در هستهی اصلی تشکیل دهندهی ساختار جامعه انسانی و اسلامی نقش اصلی و کلیدی را ایفا میکند و میبینیم در ابتداییترین و اولین خشت بنای جامعهی انسانی و اسلامی که خانواده است، دو رکن اساسی را که همسرداری و مادری( مربی تربیت) هستند را عهده دار است.
به عنوان همسر، یاور، مشاور و تکیهگاه اصلی برای دمیدن روح آرامش در وجود مرد میباشد، یعنی نه تنها در راهیابی خود و فرزندان مؤثر است بلکه در ایجاد امنیّت خاطر مردان برای ادای مسؤلیّت بسیار کارساز هستند و در نقش مادری که وظیفهاش انسان سازی است به عنوان معلم و مربی مستقیم فرزندان دختر و پسر همواره داعی و دعوتگر است. این زن است که به عنوان مادر، هم زن پرور است هم مرد پرور و هر نوزاد دختر و پسر اولین تصویر و نامی که با آن آشنا میشود تصویر و نام مادر است. یعنی مادر است که اولین بذر تربیت و چگونگی نقشآفرینی را در وجود انسان میکارد. اینجاست که اهمیّت زن در مقولهی تربیت و دعوت به سوی خدای متعال رقم میخورد؛ زیرا هیچ مکتب و اندیشهای در طول تاریخ تا به امروز به اندازهی اسلام به خانواده و مفهوم واقعی آن اهمیّت نداده است و سکاندار این هستهی انسان ساز، مادر است. همچنان از حقیقت و سرشت ذاتی و عاطفی زنان و ویژگیهای منحصر به فرد که بر خلاف گمانهای موجود نه نقص؛ بلکه فضیلتی برای زنان است، بر میآید که حرکات و فعالیّتهای زن میتواند دعوت به خیر و یا غیر آن باشد و اکنون جای دارد که به بعضی از آیات قرآنی اشاره شود که بیانگر پذیرش مسؤلیّت دعوت از طرف زن به طور مساوی و یا فراتر از مردان است.
خطاب قرآنی زنان و مردان را در پذیرش مسولیّت و دعوت برابر میداند
الف. قرآن تفاوتی بین زن و مرد در پذیرش دین و دعوت به سوی آن قرار نداده است بلکه آن دو را در مقابل کلام و پیام خداوندی بسان هم مورد خطاب قرار میدهد و توجه به آیات زیر این حقیقت را بیان میکند که زنان در هیچ جایی از قرآن نسبت به دین و ادای مسؤلیّت مستثنی نگردیدهاند: قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْها جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿38/بقره﴾ فرموديم جملگى از آن فرود آييد پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد.
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴿ 33/فصلت﴾ و كيست خوشگفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و گويد من[ در برابر خدا] از تسليمشدگانم.
كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ﴿110/آل عمران﴾ شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد به كار پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند باز مىداريد.
ب. زن در طول تاریخ و در رسالت پیامبران بازو و تکیهگاه مردان در دعوت به سوی خدا هستند:
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ﴿ 71/توبه﴾ و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مىدارند و از كارهاى ناپسند باز مىدارند.
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى﴿ 195/آل عمران﴾ پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد[ و فرمود كه] من عمل هيچ صاحب عملى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگريد تباه نمىكنم.
زنان نمونهای که در قرآن بدون برخورداری از نبوت تا جایگاه پیامبران صعود کردهاند:
با توجه به مضامین آیات قرآن میتوانیم به ارائهی نمونهها و الگوهای زنانی بپردازیم که قرآن برای ما بازگو کرده که چگونه منشأ تغییرات بزرگ اجتماعی و ناموری آل و قوم خویش گشتهاند. اهمیّت و توانایی این بزرگ زنان از آنجا حائز اهمیّت است که پا به پای پیامبران که قدرت ایمانی و دعوتی آنها ناشی از وحی و نبوت بوده است، بدون برخورداری از نبوت و پیامبری، فقط با ایمان اکتسابی به اخلاص و از خودگذشتگی در راه خدا رسیدهاند. به عنوان مثال میبینیم همسر عمران مادر مریم( علیهم السلام) با خلوص نیّت و ارتقای فکری و ایمانی خود در آن عصر و در میان قومش با تصمیمی خالصانه و خدا پسندانه موجب افتخار خاندان خود شده به طوریکه در ردیف خاندان پیامبران قرار میگیرند:
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴿ 33/آل عمران﴾ به يقين خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
زیرا آن شیر زن با عهد و پیمانی که به خدا میدهد، چنانکه خود به خدا رسیده و خانهی دلش را ویژهی خدا نموده است پس از سالها آرزوی فرزند دار شدن، اولین فرزندی را که به دنیا میآورد برای خدمت به خدا و خانه او که بیت المقدس است اختصاص میدهد که آزاد از هر قید و بندی به بندگی خالصانهی خدا بپردازد
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿ 35/آل عمران﴾ چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده[ از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى.
در این آیه آنکه برای خدا نذر شده بود مریم بود و خداوند نذر او را پذیرفت.
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَها نَبَاتًا حَسَنًا﴿ 37/آل عمران﴾ پس پروردگارش وى[ =مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد.
میبینیم توجه خالصانهی آن بانوی ایمانی و تقرب حقیقی او به خداوند، او را تا جایی میرساند که خداوند به بهترین وجه دعا و خواستهی او را میپذیرد.
به راستی سرگذشت و جایگاه بلند آسیه زن فرعون که نمونهی قرآنی است شایان توجه است که او در دربار فرعون به عنوان اولین بانوی جهان عصر خود از نظر وفور امکانات رفاهی، خدماتی و علاوه بر آن در اعمال قدرت و حاکمیّت، همسان و شریک خود فرعون بود و جاذبههای لازم برای تعلّق او به دنیا و قدرت مهیّا بود و مانعی برای برخورداری هرچه بیشر او از امکانات و وضع موجود آن زمان جهت مطرح کردن خود و تفخّر به عنوان شهرتهای دنیایی وجود نداشت اما با وجود آن به همهی اینها پشت کرد و با کفالت موسی( علیه السلام) در خانه خود ایمان و یقین را تجربه کرد و به این حقیقت رسید که جایگاه و هدف زن محدود به خانه، کشور، زمین و دنیا نیست بلکه والاتر از آن است که انسان خود را دربند آنها گرفتار سازد، او با دو بازوی ایمان و عمل صالح تا جایی پیش رفت که با اطمینان و به سان دوستی صمیمی از خداوند درخواست میکند در حالی که یقین یافته که جایگاهش بهشت است، منزلی ویژه برای او و در نزدیکترین مرتبه به خودش برایش مهیا کند و از دو خسران همیشگی انسانهای از خدا گسسته یعنی خسران وجود و خسران عمل که دو صفت فرعون و فرعونیان است نجات دهد.
بله خواهران باید آسیه وار پشت به دنیا و متعلّقات دنیوی کرده و سبک بال و وارسته به سوی مبدأ هستی و خالق کمالها گام نهند، به راستی آسیه و عروج او باید عبرت و نمونه عملی برای ما باشد و با تأسی از او و دیگر زنان نامداری که خداوند آنها را به عنوان الگوهای ایمانی و تجربههای حقیقی در قالب قصّهها برای ما ارائه داده است که نه به عنوان حکتیت به آن بنگریم بلکه با تأمل و تفکر به راز تعالی بخش آنها پی برده و دریابیم که غیر از احساس مسؤلیّت در قبال دعوت به سوی خدا و انجام تکلیف چه عاملی باعث میشود که چنین زنانی در طول تاریخ دعوت خویش به سوی خدا و دستگیری از دیگران به سوی هدایت و راهیابی انجام وظیفه کردهاند. آن هاجر همسر ابراهیم( علیه السلام) که با طفلی شیرخوار در میان کوههای سخت و سوزان مکه تک و تنها دل به خدا سپرده و جانانه در در تکاپوی بنیان کانونی یرای بندگی و خانهای که تا ابد جلوهگاه اوج توحید یکتا پرستان باشد. و در جای جای عالم رو به سوی آن سجده کنان والاترین شعارهای بندگی و از خود رستن و به خدا پیوستن را تجربه کرده و از سویی دیگر دعوت و اخلاص پاک مریم عذراء که حاصل دعای همسر عمران بود که سالها در محراب بندگی در مقابل عظمت الهی به دعا و نیایش پرداخته تا جاییکه عنایت الهی چنان زیبندهی وجودش میگردد که غذای حاضر بر سفرهاش مینشیند و خداوند به وسیلهی سفیرش به او اعلام میدارد که:
يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴿ 42/آل عمران﴾ اى مريم خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.
و مهمتر از آن میبینیم که در نتیجه پرتو ایمانی او و دعوتش به سوی حق، زکریای سالخورده که به قید قرعه کفالتش را بر عهده گرفت تقرب به درگاه خداوند و اخلاص در نیایش و بندگی را از او فرا میگیرد و به دنبال آن است که در نهایت خلوص ایمان به عنایت و نصرت الهی در محراب به نماز میایستد و از خداوند درخواست اعطای فرزند میکند و با دیدن فرود نعمت الهی بر مریم( علیه السلام) ندای: رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء﴿ 38/آل عمران﴾ را سر میدهد.
زنان دعوتگری که در حیات پیامیر( صل الله علیه و سلم) و قرنهای بعد از او در تاریخ اسلام درخشیدند
خدیجه همسر پیامبر( صل الله علیه و سلم) اولین کسی که به پیامبر( صل الله علیه و سلم) ایمان آورد:
خدیجه همسر پیامبر( صل الله علیه و سلم) که بیست و پنج سال از عمر خود را با پیامیر( صل الله علیه و سلم) قبل از بعثت و بعد از آن با فداکاری و ایثار میگذراند در همان روزهای آغازین دعوت پیامبر( صل الله علیه و سلم)، قبل از همه دعوت ایشان را لبیک میگوید و اوست که اسباب دلگرمی و یقین و اطمینان هرچه بیشتر را نسبت به پیامبر حق( توسط جبرئیل) برای آن حضرت فراهم آورده و با تکاپوی شبانه روزی از پسر عموی خود جهت تسکین پیامبر( صل الله علیه و سلم) کمک میگیرد و در طول محاصرهی اقتصادی و سالهای متمادی از هیچگونه تلاشی فرو گذار نبوده و تمام مال و دارایی خود را با نهایت اخلاص دذ اختیار پیامبر( صل الله علیه و سلم) و دعوت او میگذارد.
سمیه اولین کسی که در راه دعوت اسلامی به شهادت میرسد:
سمیه همسر یاسر آن شیر زنی که در راه دعوت، آن همه شکنجه را تحمّل کرده و زیر شدیدترین شکنجهها جان به جان آفرین تسلیم کرد و در طول آن همه سختی و رنجهایی که بر او وارد شد حاضر نشد حتی تظاهر به کفر نماید بلکه آنچنان به خدا نزدیک شده بود که هیچ چیزی جز رسیدن به خدا او را راضی نمیکرد و برای او اهمیّت نداشت.
فاطمه خواهر عمر بن خطاب(رض)
زنی که پس از ایمان آوردن به اسلام و حضور در جلسات تعلیم قرآن و تجربه ایمان و اخلاص چنان به یقین میرسد که بر خلاف فرهنگ جاهلیّت گذشته و در صحنهای غیر قابل پیش بینی در آن عصر در کمال شجاعت مقابل برادرش که مردان هم رزمش تاب مقاومت در مقابل او را نداشتند میایستد طوری که باعث انقلابی سرنوشت ساز در وجود عمربن خطاب( رضی الله عنه) و تولد دباره او میشود. آیا این دعوت عملی و سرنوشت ساز او نبود که باعث گردید که در دعوت آن روزها در خانهی ارقم که مخفیانه صورت میگرفت در فضای باز مکه و در میان قریش عملی گردد.
اکنون در عصر بیداری اسلامی به راستی مسؤلیّت زنان در قبال دین خدا و دعوت به سوی آن، دو چندان شده است زیرا تمام مکاتب و ایسمهای پر زرق و برق که با بوق و کرنای، لاف حقوق زن و نجات آزادی وی را سر میزدند به بن بست رسیدند و به اصطلاح تلاش صد و پنجاه ساله جریان فمنیسم را به جایی نبردند و نه تنها مرهمی بر درد زنان نمالیدند بلکه بر مشکلات و رنجهای آنان افزودند. آنها فقط توانستند به طرح مسئله و مشکلات بپردازند اما چون غافل از هویّت و اصالت انسان به خصوص در عرصهی هستی بودند، چارهای جز تسلیم و نا امیدی در مقابل وضع موجود نداشتند. اما زن مسلمان و به خدا پیوسته که انسان و خود را در هستی یافته است و به جایگاه و مقام خود در هستی پی برده، به این حقیقت ایمان دارند که زن نه تنها کمتر از مردان نیست بلکه با استعدادها و فضیلتهای خدادادی میتواند در کالبد جامعهی مرده و سر در گم کنونی روح تازهای بدمد و تولّدی دوباره بدهد زیرا خداوند در سرشت ذاتی زنها موهبتهای فراوان منحصری نهاده است که در صورت تلاش و درک آنها از سوی زنان میتوانند منشأ تغییرات و انقلابهای عظیمی در جامعهی بشری شوند و خصوصاً باعث تعالی و رشد همه جانبهی دعوت اسلامی گردند. آری زنان باید خود را و حقیقتی را که به سوی آن دعوت میکنند در قرآن بیابند همانند عایشه که دوران رشد و نمو خود را در پرتو قرآن گذرانیده و روح و مفهوم قرآنی را در وجود خود لمس کرد. چه زیبا گفته است زمانی که در مورد اخلاق پیامبر( صل الله علیه و سلم) از او میپرسند، بدون ارائهی لیستی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر( صل الله علیه و سلم) میگویند: خلق و خوی پیامبر( صل الله علیه و سلم) قرآنی بود یعنی:
گر خواهی مسلمان زیستن
نیست ممکن جز به قرآن زیستن
علامه اقبال لاهوری
حال لازم است به ویژگیهای خاص زنان که قرآن و علم و تجربهی بشری مؤیّد آن است اشاره کرد که شاید خواهران عزیز بتوانند با عزمی راسخ و تلاشی وافر پا به عرصهی عمل گذاریم و تولدی دباره به خود و جامعهی انسانی ببخشیم و اکنون ذیلاً به بخشی از ویژگیهای خدادادی که فضیلتی برای زنان است اشاره میشود.
ویژگیهای خدادادی زنان
1.توان مشارکت و مشاهده
زنان معمولا بیشتر از مردان علاقمند به مشارکت و همکاری هستند آنچنان که قرآن بیان میدارد چه چگونه ملکهی سبأ از بزرگان قوم خویش مشاوره میگیرد سپس با تأمل و اندیشه و واقعیّتهای پیش روی اقدام مینماید و یا أمالبنین دختر عبدالعزیز بن مروان را میبینیم که چگونه در مقابل حجاج بن یوسف آن فرمانروای مستبد دعوت را فراموش نکرده و با کمال شجاعت و صلابت هنگامی که حجاج میخواهد با او دیدار کند اولاً مدتی او را پشت در منتظر میگذارد و بعد از ورود اجازهی نشستن به او نمیدهد و در نهایت به او میگوید اگر خداوند تو را جزء پستترین انسانها قرار نمیداد به مکه حمله نمیکردید و عبدالله بن زبیر که اولین مولود در اسلام بود به قتل نمیرساندید.
2. محبت و مهربانی
محبّت و مهربانی زن نسبت به انسانها از خصوصیّات بارز آنهاست که باعث میشود که زنان ایمانی و هدفدار با صداقت قلبی به یاری دیگران بشتابند و همین ویژگی است که زبیده بنت جعفر آن مؤمن فداکار در سالی که به خاطر کمبود آب حجاج بیت الله الحرام در تنگنا قرار میگیرند و یک لیوان آب به دیناری فروخته میشود میگوید به خدا سوگند تمام دارائیام را برای تهیّهی آب زائران هزینه مینمایم و این کار را هم کرد.
3. زنان در موقع تصمیم گیری بدون غرور واقعیّتها را مینگرند
اینکه زنان بیشتر به واقعیّت توجه کرده و به سلامت و اصلاح امور میاندیشند حقیقتی است که باز هم در اقدام نهایی ملکهی سبأ بر خلاف اعلام آمادگی فرماندهان نظامیاش جنگ را به ضرر ملّت و از بین رفتن انسانها میداند و لذا تصمیم به بررسی حقیقت و در نهایت تسلیم در برابر حضرت سلیمان( علیه السلام) میگیرد.
4. دور اندیشی
زنان بیش از مردان به آیندهی خود و دیگران میاندیشند در صورتی که از نظر فکری درست پرورش یابند و به حقیقت ایمان بیاورند کمتر در گذشته زندگی میکنند و بیشتر رو به آینده میآورند. چنانکه دیدیم آسیه زن فرعون که در اندیشهی بنای منزل آخرت است آن غایت نهایی را میبیند و تمام آنچه را در اطراف اوست از نظر او پشیزی نمیارزد زیرا افق دید او بسیار والا گردیده بود.
5. صبر و بردباری بیشتر برای رسیدن به قناعت درونی
زنان در انجام امور و اداره آنها و نیز رسیدن به حقیقت امر به نحو احسنت به بحث و بسط قضایا میپردازند و دوست دارند به رضایت قلبی برسند لذا به حل مشکل بیشتر اهتمام میورزند و حتی تا جایی پیش میروند که مردان آنان را لجوج قلمداد میکنند. داستان خوله بنت ثعلبه را که با پیامبر( صل الله علیه و سلم) به گفتگو و مجادله میپردازد و از توضیح او قانع نمیشود با احساس درونی و قلبی رو به خدا کرده و میگوید: خداوندا من شدت علاقهام به شوهر و رنج دوریام را از او به تو شکایت میکنم فرجی را از زبان پیامبرت برای ما بیاور و اینجا بود که خداوند آیهی مبارکهی" قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِها و..."( مجادله/1) ) را نازل کرد . و این نتیجه صبر و توکل کامل و خالصانه آن زن دوستدار حقیقت بود.
این ویژگیهای فوق و خصوصیات بسیار دیگری که خداوند به عنوان فضیلت در نهاد زنان به ودیعه گذاشته است و این مقاله گنجایش بیان آن را ندارد بیانگر آن است که زنان به راستی سکاندار هدایت انسان در طول تاریخ بوده و هستند و بدون حضور و مشارکت عملی آنها هر حرکت اصلاحی نارسا و عقیم خواهد بود. امید است که زنان به ارزش و کرامت خود در نظام خلقت و اندیشه اسلامی پی برده و با دور اندیشی آسیه وار و تدبیر عایشهای در قرآن تأمل نمایند و عمل برای آخرت را در سر لوحه تلاش خود قرار داده و از دنیا و دلبستگیهای آن رهایی یابند.
" فأما من اتقی و نهی النفس عن الهوی فإن الجنه هی المأوی"

نظرات